لگاریتم

وب نوشته های میلاد پایکار در مورد هر چیزی که به نظرش جالب میاد !

لگاریتم

وب نوشته های میلاد پایکار در مورد هر چیزی که به نظرش جالب میاد !

لگاریتم

تو این بلاگ چیز هایی رو خواهم نوشت که به نظرم جالب به نظر میاد.
احتمال داره خیلی از نوشته ها کپی شده از جاهای دیگه باشن . (البته با منبع مینویسم )
اگه دوس دارین میتونین توی فید وبلاگ عضو شین :)

طبقه بندی موضوعی
مدال رنگی

روایت یک دیدار : کاظمی

يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۲۵ ق.ظ

روایتِ یک دیدار:
«کاظمی رو یادته؟ یک ماه پیش زنگ زد؛ حوالی ساعت دو یا سه؛ حالش خراب بود. اراجیف می‌بافت، بهش گفتم آقا کاظمی مستی؟ خندید و گفت نه؛ بازم اراجیف به هم بست؛ گفتم کلک نزن؛ بد عادتی کردی؛ زیاد خوردی؛ بازم خندید؛ خیلی خندید؛ خواستم گوشی رو بزارم که دیدم داره گریه می‌کنه؛ گفت: سرطان دارم. بعدشم قطع کرد. دیروز سومش بود»
باد درِ نیمه باز را به حرکت در آورد؛ صدای نازکِ لولای در را تووی گوشمان پیچید و هر دو به سمت در نگاه بُردیم. باد زورش نمی‌رسید در را ببندد. همانطور هِی زور می‌زد تا صدای ناله‌ی لولا‌ها را دربیاورد. چای هم سرد می‌شد.

منبع : mehdi waters

  • ۹۲/۰۴/۳۰
  • میلاد پایکار

نظرات  (۱)

  • محمد حسین خانی کوثرخیزی
  • بی سر و ته نبود به نظرت؟
    پاسخ:
    یک روایت بود. داستان نبود که بخواد سر و ته داشته باشه.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی